آروشاآروشا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
آغاز عشقمانآغاز عشقمان، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 38 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
مامان پریسامامان پریسا، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

آروشا عشق نورانی ما

ماه مرداد،برج میلاد

دختر گلم ماه مرداد تولد مامان،بابایی برای من و شما یه سوپرایزه قشنگ داشت به مناسبت روز دختر و تولد مامان ،ما رو برد برج میلاد ،و یه شام خوشمزه مهمون بابایی بودیم،خیلی خوش گذشت.ممنون بابایی. آروشا  جون ما اینقدر آب بازی دوست داره اونجا همش ذوق میکرد. ...
26 مرداد 1394

8ماهگیت مبارک دختر قشنگم

8 ماهگیت مبارک دخترم،همیشه لبات خندون باشه عزیزم.     دختر نازم بزرگ شده واسه مامان و بابا حرف میزنه،مامان و بابا ، دد و به به میگی وقتی تشنه میشی آبه میگی.قربونت برم.یه دو هفته ای مریض شده بودی و  ما خیلی نگرانت بودیم.ایشالا همیشه سلامت باشی عزیزم. واسه دختر خوشگلم لاک زدم ...
26 مرداد 1394

تاپ بازی

دخترم قشنگم حدود دو ماهه میشه که برات تاپ خریدیم و شما عاشق تاپ بازی هستی . بعضی وقتها که خیلی خسته ای روی تاپ خوابت میبره قربونت برم ...
8 مرداد 1394

گوشواره دار شدن آروشا جون

برای سوراخ کردن گوش آروشا جون رفتیم درمانگاه و اونجا خانم دکتر گوش شما رو با دستگاه سوراخ کرد.کلی گریه کردی  اما زودی یادت رفت.بعد از اون من و بابایی بردیمت پارک و اونجا کلی تاپ بازی کردی،گوشواره خیلی بهت میاد گل مامان.بعد از یک ماه میتونیم گوشواره ی طلا برات بندازیم. ...
5 مرداد 1394

جشن دندونی آروشا جون

دختر قشنگم دقیقا 6 ماه و 5 روزگی شما ،بابا محسن متوجه شد که یه کوچولو دندونای خوشگلت زده بیرون ،من و بابایی هم تصمیم گرفتیم واسه عشق کوچولومون یه جشن دندونی مختصر بگیریم.تاریخ جشن:94/3/25 جشن دوندونی آروشا جون به روایت تصویر این کارت رو به همراه گیفت دندونی هدیه برای مهمون ها اینم آروشا جون با دوستاش عزیز دلم مهمونامون زحمت کشیدن برای شما کادو آوردن دست همه درد نکنه. دوستت دارم دخترم ...
2 تير 1394

شیرین کاری آروشا

دختر گلم یواش یواش داری کارهای بامزه میکنی البته از دو ماهگیت اینقدر بغلی شده بودی که تا میزاشتیمت زمین سرتو نمیزاشتی رو بالش تا ما دوباره بغلت کنیم،اواخر سه ماهگی تونستی برای چند ثانیه رو دست بابا جون بایستی و چهره ها رو به راحتی بشناسی و اگه نشناختی لباتو برعکس میکنی و بغض میکنی، از صبح تا شب من و بابایی باهات بازی میکنیم،همش دستت یا شست پات تو دهنته هر چیزی دستت باشه بلافاصله میزاری دهنت،غلت میزنی و تلاش میکنی تا سینه خیز بری اما زود خسته میشی،میشینی البته با کمی کمک،داخل روروئک رو دوست داری و به کارتون هم علاقه نشون میدی ،مخصوصا ژله ها رو خیلی دوست داری از وقتی نوزاد بودی وقتی کارتون ژله ها و آهنگ پیرمرده مهربون رو برات میزاشتیم با ...
20 خرداد 1394